Untitled Document

در طلب علم - ۳

 و همچنین هر پیشهٔ را علمی است، تا اگر حجّام [كار حجام در قدیم ختنه كردن و رگ زدن و غیر آن بوده است] بود مثلا، باید كه بداند كه چه چیز شاید از آدمی بِبُرَد، و چه دندان شاید كه بكند، و تا چه غایت شاید كه در داروی جاحتها ارتكاب كند. و امثال این.

و این علمها بحال هر كسی بگردد. و بر بزاز واجب نبود كه علم پیشهٔ حجام بیاموزد و نه حجّام واجب بود كه علم بزازی بداند. مثال علم كارهای كردنی اینست. اما ناكردنی، علم آن نیز واجبست، ولكن بحال هر كسی بگردد. اگر آن بود كه آن كس دیبا [پارچه ابریشمی كه پوشیدن آن بر مردان حرام است] پوشد، یا جایی باشد كه خمر خورند یا گوشت خوک خورند، یا در جایی باشد كه بغصب ستده باشند، یا مالی حرام در دست دارد، واجب شود بر علما كه ویرا این علم بیاموزند، و بگویند كه حرام ازان چیست تا دست بدارد. و اگر جایی باشد – مثلا – كه با زنان مخالطت [آمیزش] دارد، بر وی واجب شود كه بداند كه محرم كیست و نامحرم كیست، و نظر بكه روا نباشد. و این نیز بحال هر كسی بگردد، كه هر كسی در معرض كاری دیگر باشد بر وی واجب نشود كه علم كار دیگران بیاموزد: كه بر زنان واجب نشود كه بیاموزند كه در حال حیض طلاق دادن روا نبود، و هر مردی كه طلاق خواهد داد واجب شود كه بیاموزد

اما آنكه بدل تعلق دارد دو جنس است: یكی باحوال دل تعلق دارد، یكی باعتقادات؛ اما آنچه باحوال دل تعلق دارد، مثال آن این بود كه واجب بود كه بداند كه كبر و حسد حرام است، و گمان بد بردن و امثال این. و این فرض عین است بر همه خلق، كه هیچ كس از چنین معانی خالی نباشد، پس علم آن و علاج آن واجب بود، كه این نوع بیماری عام است،