Untitled Document

خلق در طلب جاه راه زیان میروند - ۲

و معرفت كتاب و سنت وسیلت معرفت حق تعالی، و بریدن عقبات راه وی بود. پس هر چه گردش و فنا را بدان راه است علم وی مقصود نبود بلكه تابع علم از لیات است كه از جملهٔ باقیات صالحاتست و از حضرت الهیت است كه ازلی و ابدی است و تغیر را بوی راه نیست، پس چندان كه آدمی بازلیات عالمتر بود بحق تعالیٰ نزدیكتر بود، و ویرا علم بحقیقت است و قدرت بحقیقت نیست مگر یكنوع از قدرت كه آن نیز از باقیات باشد و آن حُرّیت است و آزاد شدن از دست شهوات، كه هر آدمی كه اسیر شهوتست بندهٔ آنست، و بهر حاجتی كه ویرا بود نقصانی بود، پس آزاد شدن از آن حاجت و قادر شدن بر شهوات خویش كمالی است كه بصفات حق تعالیٰ و بملایكه نزدیكست ازان وجه كه بدین سبب از تغیر و گردش و حاجت دورتر بود، و هر چند كه از تغیر و حاجت بعیدتر بود بملایكه ماننده تر بود، پس كمال بحقیقت علم و معرفتست و دیگر حُرّیت و آزادی از دست شهوات؛ اما مال و جاه كمال نماید و نیست، و آنگاه باقی نباشد پس از مرگ، پس خلق اندر طلب كمال معذورند بلكه بدان مامورند و روی بدان آورده اند ولیكن بكمال حقیقی جاهلند و آنچه كمال است پشت با آن كرده اند، پس همه راه زیان خود همی روند، و حق تعالیٰ ازین گفت كه: «وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ [قسم بعصر روزگار كه آدمی در زیانكاری است]».