Untitled Document

پیدا كردن پروردن و ادب كردن كودكان - ۵

 پس مرا بمعلم فرستاد، دل من پراكنده میشد، گفتم: هر روز یكساعت بیش مفرستید؛ تا قرآن بیاموختم و آنگاه هفت ساله بود چون ده ساله شدم پیوسته روزه داشتمی و نان جوین خوردمی تا دوازده ساله شدم، سال سیزدهم مرا مسئلهٔ در دل افتاد، گفتم: مرا به بصره فرستید تا پرسم، شدم و پرسیدم از جمله علما، حل نكردند، به عبادان [آبادان خوزستان] مردی را نشان دادند آنجا شدم، وی حل كرد، مدتی با وی بودم، پس با تستر [شوشتر] آمدم، و بیک درم سیم جو خریدمی و روزه داشتمی و بدان گشادمی بینان خورش، و یكسال بیک درم سیم بسنده كردمی، پس عزم كردم كه بسه شبانه روز هیچ نخوردم تا بدان قادر شدم، پس فرا پنج شدم و فرا هفت شدم، تا بتدریج ببیست و پنج روز رسانیدم كه هیچ چیز نخوردمی، و بیست و پنج سال برین حال صبر كردم و بایستادم و همه شب زنده داشتمی، این حكایت برای این كرده آمد تا معلوم گردد كه كاری كه عظیم بود، تخم آن در كودكی افكنده باشند.

در ثواب و فضیلت طلب حلال - ۱

بدانكه خدای تعالی می گوید: «یا ایها الرسل كلوا من الطیبات واعملوا صالحاً یا رسولان»، «آنچه خورید حلال و پاک خورید، و آنچه كنید از طاعت، شایسته كنید»، و رسول -علیه السلام- برای این گفت كه: «طلب حلال بر همه مسلمانان فریضه است»، و گفت: «هر كه چهل روز حلال خورد- كه بهیچ حرام نیامیزد- خدای تعالی دل ویرا پر نور كند، و چشمهاء حكمت از دل وی بگشاید- و در یک روایت- دوستی دنیا از دل وی ببرد». و سعد از بزرگان صحابه بود، گفت: «یا رسول الله دعا كن تا دعاء مرا اجابت بود بهر دعا كه كنم»، گفت: «حلال خور تا دعا مستجاب شود».