Untitled Document

امام غزالی

حضرت امام غزالی عمرش را برای آموختن و آموزاندن اوامر و نواهی اسلامیت صرف كرده است. در روز دوشنبه ۱۴ جماذی الاول سال ۱۱۱۱م. (۵۰۵ هجری قمری)، در وقت نماز صبح، شبی كه قسمت زیاد آن روز را با خواندن قرآن كریم، ذكر و طاعت سپری كرده بودند، وضو گرفتند و نمازشان را ادا كردند. سپس از كسانیكه در اطرافش بود كفن خواست. كفن را بوسه زد و به رویش مالید، بر سرش گذاشت. بعد از آن به اطاقش داخل شد. در داخل، بیشتر از زمانهای دیگر ماند. بنابرین، هنگامیكه سه نفر از كسانیكه در آنجا بودند داخل اطاق شدند، دیدند كه كفن را پوشیده رویش را به طرف قبله گردانیده، روحش را تسلیم كرده اند.

سید مصطفی بكری چنین می گوید: من در مدینه منوره خدمتكار مسجد نبوی بودم. هر شب حضرت رسول الله را در خواب میدیدم. در هر خوابی كه میدیدم تبسم می فرمودند. من هم به خود می گفتم كه، "وظیفه ام را خوب به انجام رسانیده ام" و خوشحال می شدم. یک شب در خوابم حضرت رسول الله را غمگین دیدم، فرمودند كه: "ای مصطفی، تو غمگین مباش! در خدمتت قصوری انجام ندادی. یكی از علمای امت من، كه اسم من را داشت وفات نمود. برای همان غمگین هستم" . بعداً خبردار شدیم كه، در آن روز حضرت امام محمد غزالی وفات نموده اند.

ادامه اعتقادنامه - ۷

 پس ایمان بانها می آریم و از معانیشان لب می بندیم و اشاعره شكر الله سعیهم باجمال و تفصیلی در آنها تاویل روا داشتند مثلا ید الله فوق ایدیهم كلام خداست تعالی شانه میگویم ایمان [داریم كلام اوست تعالی و هر مرادی كه حق تعالی ازان كلام دارد حق است] بدو داریم اما نمیدانیم مرادش چیست او خود میداند